فصل تازه/ اولین روز مدرسه
با سلام شروع میشه
فصل تازه
سلام به راننده مهربون اتوبوس مدرسه
گام های هماهنگ
و تکاپوی سر وقت رسیدن به مدرسه.
سلام به سواران
حس شوق خندیدن کنار هم، حس با هم بودن
حس ناشناخته بودن کتاب ها، معلم، بچه های مدرسه
حس دوستی و صمیمیت ناگهانی
حس شوق رسیدن به مدرسه
معلم کلاس اول
زنگ اول
حس طولانی بودن زنگ های ریاضی و کوتاه بودن زنگ های نقاشی
حس قشنگ نشستن پشت نیمکت با یک همشاگردی
... و اتوبوسی که باعث آرامشم شد [گل]
بازگشت غرور آفرین شما را به وبلاگ ستان تبریک و تهییت می گوییم. جمعی از کسبه محل
سلاممممم مگه تو هم رفته بودی؟ ممم آره یادم اومد یه مدت سر میزدم و خبری نبود از تو... خوبی؟
من که هیچ وقت حس خوبی به مدرسه نداشتم روزای اول مهر که هنوزن استرس میگیرم..[نیشخند]
تا فرودین 87 اسب سواری کردم به روزم وبلاگم به لینکت مزین شد
توی گسترده ی رؤیا ای سوار اسب ابلق راهی کدوم مسیری توی تاریکی مطلق ای به رؤیا سر سپرده با توام ای همه خوبی راهی کدوم دیاری آخه با این اسب چوبی با توام ای که تو فکرت با هر عشق و با هر اسمی رهسپار فتح قلب ماه پیشونی طلسمی توی خورجین قشنگت عکس ماه پیشونی داری واسه پیدا کردن جاش دنیا رو نشونی داری ماه پیشونی تو قصه فکر بیداری تو خوابه خورشید هفت آسمون نیست عکس خورشید توی آبه
سلام به روزم [گل] اون امشب با تو ِ می بوستت حتما ! تو گفتی عاشقشی ... خیلی هم بیشتر از من !!! اون امشب با تو ِ بوسه ... بوسه ... زیاده روی موزیک لایت " رومـَـنس " با شرابِ فرانسوی همه چیز آمادس تا یادت بره احساس قدیم میگی عاشق نبودیم ! فقط گیلاس هامونو به هم زدیم ! میلاد تهرانی
[گل] به روزم بیا
خوش اومده سارای اسب چوبی [لبخند]
دقیقن!